یکشنبه هفته ای که گذشتامتحان ریاضی فیزیک 1 داشتم با لران و 16.5 شدم صحنه ای که برام دوست داشتنی بودلحظه ای بود که دوربین هانیه رو ازش گرفتمو شروع کردم به عکش گرفتن از بچه ها. شاد ، ناراحت و زیبا.... ×293×...
صبح که پاشدم ، رفتم برم نون بخرم. خیلی حس خوبی داشتم :) اهنگ گذاشتم رفتم تا سوپری توی خوابگاه ، بسته بود .شیطنتم گل کرد ، بغل گیت بالا یه سوپر هست. ب ی دختره گفتم ببینه تو گیت کسی هست یا نه گفت نیستمن ×293×...
تصمیم گرفتم سریع بیام و بنویسم:)بعد از ظهر با بچه ها رفتیم بیرون . با مترو رفتیم شریعتی و بارون دلبری می اومد که نگو :)))منم که عاشق بارون زیرش قدم می زدم تا بچه ها برسن :)))+رفتیم شهر کتاب شریعتی . س ×293×...